4 out of 5 stars
rating
پس از وقوع زلزله در بویین زهرا مرد خیّری به نام قدیر با یاری مردم و جمع آوری اعانه به کمک زلزله زدگان می شتابد. قدیردر میان خرابه ها کودکی یتیم را می یابد و او را نزد خود می برد و بزرگ می کند. اکبر، کودک یتیم، جوانی برومند می شود و به عاطفه، دختر نزول خوار محل، دل می بندد. پدر عاطفه با ازدواج دخترش با اکبر مخالفت می کند