4 out of 5 stars
rating
شعبان از شیراز برای کار به تهران می رود، و در استودیو فیلمبرداری با فرشته آشنا می شود. نصرت، که کارگردان استودیو است، فرشته را به دلیل اجتناب از برهنگی در صحنه های فیلم جواب می کند شعبان و فرشته با هم همراه می شوند. فرشته در کاباره ای آواز می خواند و سفارش می کند که شعبان را به عنوان گارسون استخدام کنند. دست و پا چلفتی بودن شعبان موجب می شود که همان شب آن دو را اخراج کنند در مرافه ای که در کاباره پیش می آید یکی از مشتری ها به نام فرامرز به کمک آن دو می رود،