4 out of 5 stars
rating
فرزین مکانیک جوانی است که در کارخانهٔ آقای دولتمند کار میکند. او با خاطره، دختر دولتمند، آشنا میشود و به تدریج به هم دل میبندند. وردست شوخطبع فرزین نیز به دوست خاطره علاقهمند میشود. دولتمند با این وصلت مخالف است و تصمیم دارد دخترش را به عقد مهندس جیمی درآورد، که نامزدی فرنگی به نام ماریا دارد. با حضور ماریا در محفل آنها همه چیز به هم میریزد و دولتمند که شیفتهٔ جوانمردی فرزین شده به ازدواج دخترش با فرزین رضایت میدهد.