5
4 out of 5 stars
rating
سامان نویسنده جوانی است که کتاب داستانش چند سال قبل جایزه کتاب سال را کسب نمود. ولی حالا بعد از ازدواج با مژگان به توصیه پدر او فعالیت های فرهنگی اش را رها می کند و به کار اقتصادی پردرآمدی مشغول می شود. او بعد از مدتی احساس می کند از زندگی اصلی خود عقب افتاده و برای همین تصمیم می گیرد برای کسب آرامش از دست رفته ، مدتی جدا از همسرش زندگی کند. به همین دلیل ، بعد از دو سال به خانه پدری اش بر می گردد. این خانه مدتی است به دلیل سفر پدر و مادر سامان خالی مانده و به مکانی برای انجام فعالیت های خلافکارانه دو نوجوان تبدیل شده است