0
4 out of 5 stars
rating
«امین تاجیک مرد میانسال و معتمد محل است که کارخانه فرش دارد و در خیریهای که مخصوص آزادسازی زندانیان جرائم غیر عمد است فعالیت میکند. تمام پولهایی که برای خیریه جمع می شود به حساب امین تاجیک واریز می شود و در روزی که باید زندانیان را آزاد کند، حساب هایش بلوکه می شود و خودش هم به اتهام فساد مالی به زندان میافتد. امین در زندان با جوانی به نام سعید آشنا میشود که قبلا پدرش بارها برای آزادی او اقدام کرده اما هر دفعه امین به جای او یکی دیگر را در لیست اضافه میکرد و