8
4 out of 5 stars
rating
عمر با دختری بنام عیشان دوست است. سردار پدر عیشان به کمک دو دوست عمر به نامهای چنگیز و علی و به کمک خود عیشان، وی را طعمه یک دسیسه از پیش برنامه ریزی شده برای سرقت از یک کازینو قرار داده و او با خیانت دوستانش به عنوان گناهکار راهی زندان میشود. عامر طی یک حادثه آتش سوزی در زندان به شدت دچار سوختگی میشود، اما به کمک فردی بنام رامیز و طی یک جراحی پلاستیک، چهره اش تغییر میابد. دوستان عمر با فرض مرگ او در حادثه زندان او را به دست فراموشی میسپارند، غافل از اینکه عمر با چهرهای جدید و نام جدید ازل به قصد انتقام گیری دوباره وارد جمع دوستانه آنها شده است Ömer, a young man returning from military service, is set up by his friends and fiancé and ends up in prison for ten years. He fakes his own death and manages to escape. He re-creates himself as ‘Ezel’, a high-end gambler who is outwardly a successful man, but inwardly driven by one thing - his determination to understand why the people he loved betrayed him, and take his revenge.